pngwing.com 81

نوسان‌گیری در بازارهای مالی

نوسان  چیست ؟

در بازارهای مالی، قیمت‌ها بر اثر عوامل بسیار متنوعی که بر عرضه و تقاضا موثرند، تغییر می‌کند. این امر محدود به کشور یا جنس خاصی نمی شود و کم و بیش همه‌جا وجود دارد؛

 بازار طلا 
مسکن
بورس اوراق بهادار
مبادلات ارزی (فارکس)
ارزهای دیجیتال مانند بیت‌کوین
بورس کالا (فلزات، نفت و…)

عواملی که بر عرضه و تقاضا و در نتیجه نوسان اثرگذارند را به عوامل درون ساختاری و برون ساختاری می توان تقسیم نمود. 

هر دوی این عوامل را نیز به واقعی و غیرواقعی می توان تقسیم کرد.


مثال :

قیمت خودروی تسلا در آمریکا

1- عوامل درون ساختاری : 

الف ) در سمت تقاضا :

میزان خوشنودی که از داشتن خودروی تسلا نصیب خریدار می شود.

ب ) در سمت عرضه :

میزان قدرت کارخانه‌ی تسلا در ایجاد نیاز و پاسخ به نیاز در مردم.

کارخانه صرفا نیاز افراد جامعه را بررسی نمی کند، بلکه با توجه به حس رقابت و کمال طلبی و زیبایی پسندی افراد، نیازی جدید ایجاد می کند.

مثلا رقص نور و درهای خودرو چیز جدیدی است که این خودرو را متفاوت تر می کند.

2- عوامل برون ساختاری :

قدرت سایر رقبا، تعرفه های گمرکی، مالیات‌ها، قیمت ابزار وسایل و نیروی کاری که باید پرداخت کند، جو روانی اجتماع و بخصوص بحث امنیت که به روابط بین کشورها هم مربوط است.

(همانگونه که می بینید این عوامل نیز دارای اثرات مختلفی بر بخش عرضه و تقاضا هستند).


نوسان گیر کیست ؟

وقتی قیمتها بالا و پایین می روند، این فکر که کاش بشود وقتی قیمت‌ها قرار است بالا روند ما آن جنس، سهم یا ارز را بخریم و وقتی که رشد قیمت انجام شد بفروشیم، فکری هوشمندانه به نظر می رسد که می تواند باعث کسب سود فراوان شود،

بخصوص که این سودها می توانند تجمیعی باشند.

یعنی اگر در هر معامله درصد مشخصی سود کنیم، در معامله‌ی بعدی سود قبلی هم به اصل پول ما اضافه می شود و به اینصورت به شکل تصاعدی، سرمایه رشد خواهد کرد.

بنابراین افراد مختلفی وارد این بازی می شوند؛

از کسانی که بر عوامل درون ساختاری و یا برون ساختاری موثرند،

تا افرادی که این شرایط را به خوبی می شناسند

و افرادی هیچ کاره که فقط سرمایه ای دارند و سعی می کنند به روشی به منابع و اطلاعات دو دسته‌ی قبل دسترسی داشته باشند.


سوال 1: 

افرادی که به خوبی شرایط را می‌شناسند،  چه کسانی هستند؟

 آیا اصلاً چنین افرادی وجود خارجی دارند ؟

قطعاً هیچ فردی در جهان وجود ندارد که اطلاع کاملی از همه‌ی عوامل مختلف تاثیرگذار بر قیمت‌ها داشته باشد، بخصوص وقتی صحبت از عوامل موثر در آینده باشد.

با این وجود هرقدر فردی به مراکز اصلی عوامل درون یا برون ساختاری، نزدیک تر یا از آنها باخبرتر باشد، شرایط را بهتر از دیگران می شناسد. 

نزدیک‌ترین افراد به عوامل موثر بر قیمت، همان سیاستگذاران هستند.

چه در بخش بیرونی، مثلا وزیر یا نخست وزیر یک کشور و چه در بخش درونی مثلا سهامدار عمده یا مالک یک شرکت تولیدی.

مطالب مرتبط:  نقد روش‌های تحلیل بازارهای مالی

این افراد کسانی هستند که آن‌ها را با توجه به میزان نقشی که در تغییرات قیمت بازی می کنند، نوسان‌ساز می‌دانیم.

 طبیعی است که اگر قرار باشد کسی بتواند نوسان گیری کند، همین  نوسان ساز است.


سوال2:

آیا ما هم می توانیم نوسان گیری کنیم  و چگونه؟

پاسخ غلط و رایج :

بله که می توانید، درست است که ما نوسان ساز نیستیم یعنی نه تولیدکننده‌ی اصلی و مثلا سهام دار عمده‌ی شرکتیم و نه سیاستگذار اصلی داخلی با خارجی، ولی می توانیم حرکت بزرگان را دنبال کنیم.

فقط کافی است بدانیم سهامدار عمده یا سیاستگذار اصلی چه زمانی وارد می شود و چه زمانی خارج.

همین کافی است تا ما هم با او وارد شویم و با او خارج.

روش‌های عمده برای این تشخیص:

تحلیل تکنیکال (تحلیل نمودارهای تغییرات قیمت و حجم معاملات طی زمان)

تحلیل فاندامنتال ( تحلیل بنیادی عوامل موثر بر قیمت) هستند

البته حالت ترکیبی ( تکنوفاندامتال ) و برخی روش‌های دیگر هم می شود متصور بود.


بررسی این پاسخ :

در بازارهای مالی، یک بخش از درآمد افراد نوسان‌ساز، از نوسان‌گیری است. 

این افراد چه مثلا دولت یک کشور و یا سهام دار عمده‌ی یک شرکت باشند، سعی می کنند خودشان هم از این نوسان که به هر دلیلی ساخته‌اند سود ببرند. 

البته در هر نوسانی میزان و نوع نقش افراد موثر در نوسان تغییر می کند،

یعنی  یک بار سیاست های داخلی، یک بار خارجی (عوامل بیرونی) بیشتر موثرند،

و یک بار عوامل داخلی (نحوه‌ی فعالیت و مدیریت عرضه و تقاضا از سوی خود عرضه‌کننده و یا تقاضا‌دهنده).

بنابر این اصلاً اینطور نیست که همه‌ی نوسان‌ها توسط گروه یا فردی خاص ساخته یا کنترل شوند، پس در بین بزرگان هم جنگ هست.

به قول معروف:

\” دست بالای دست بسیار است\”.

و حالا  کسی که نوسان ساز نیست و یا نقشی اندک و ناچیز در این نوسان‌ها دارد، وقتی خودش هدف اصلیِ نوسان‌ساز است، چگونه می خواهد سود کند.


مثالی بزنم:

دو آهوی نر بودند که با هم بر سر قلمرو رقابت‌داشتند.
روزی یکی از آنها با خودش گفت
\” این بار که شیر حمله کرد، من هم همزمان با شیر به آهوی رقیبم حمله می‌کنم. فقط کافی است بفهمم چه زمانی شیر به بیشه می‌آید\”.
چند روز بعد، شیرکه از نقشه‌ی آهوها باخبر بود حمله کرد و هردو آهوی نر را درید.


مثال دیگر:

فرض کنید سرمایه‌ی شما مثل یک آهنربا است که می خواهید با آن آهنرباهای دیگر را جذب کنید.

یعنی از کسی ارزان بخرید و بعد به دیگری گران بفروشید (آن هم مثلا درست قبل از ریزش بعدی).

شما آهنربایتان را بزرگ می کنید (سرمایه را میلیاردی می کنید) 

قدرتش را هم افزایش می دهید ( با دسترسی به اطلاعات)

و سر ذوق می آیید. اما…

اما ناگهان با آهنربایی چند هزار برابر یا شاید میلیونها برابرِ آهنربای خود مواجه می‌شوید و به سادگی آهنربایتان را از دست می‌دهید.

ناگفته پیداست، سهامدار عمده، یا دولتی که ارزی را کنترل می کند و یا هر نوع عامل هوشمندانه ی داخلی یا خارجی موثر بر قیمت، همان آهنربای قول پیکر است.

مطالب مرتبط:  تست هوش اقتصادی - رایگان

سوال3:

چرا برخی افراد در نوسانگیری سودهای کلان می‌کنند؟

پاسخ :

این ادعا از چند زاویه قابل بررسی خواهد بود؛

1- تعداد معاملات کافی نبوده: 

برای ارزیابی یک ادعا بایستی از علم احتمال بهره بود.

اگر احتمال وقوع چیزی پایین باشد، هرگز به معنی غیرممکن بودن آن نیست، ولی با تکرار درخواست برای وقوع آن اتفاق، مدام درصد وقوعش کاهش پیدا می‌کند.

مثلا شانس یک بار برنده شدن در قرعه کشی بسیار بیشتر از دوبارز برنده شدن است و شانس دوبار برنده شدن، بیشتر از سه بار برنده شدن.

برای بررسی ادعای نوسانگیران، دست کم به دویست و در شرایط ایده‌آل به بیش از هزار معامله نیاز است تابعد ببینیم این فرد سود کرده یا زیان.

2- جو گیری از برد دیگران:

شاید شما فیلم‌هایی از زندگی قماربازان دیده باشید؛

یکی می‌برد وپول‌های زیادی دست به دست می‌شود.

آنقدر این صحنه‌ها ذوق دارند که افراد زیادی با وجود باخت‌های مکررشان باز هم به این مکان‌ها ممی‌روند.

پول می‌بینند و هیاهو می‌شنوند.

سر ذوق می‌آیند و همزاد‌ پنداری می‌کنند و بعد برای دیگران از سود‌های خود داستان‌ها می‌سازند. 

والبته در بین این افراد، ثروتمندانی هم هستند که شما گمان می‌کنید داراییشان را از این راه کسب کرده اند. 

3- سودی  کم در بازاری به شدت مثبت:

در سال 1399 بورس اوراق بهادار ایران رشد بسیار بالایی را تجربه کرد.

مثلا طی حدود هفت ماه بورس ایران رشدی  بیش از 500 درصد را تجربه کرد.

با این‌وجود اگر پای صحبت نوسانگیران بنشینید، اغلب از دوبرابر کردن سرمایه شان طی این مدت می‌گویند.

به عبارتی در زمانی که اگر خرید و فروش نکرده بودند بیش از 500 % سود می‌کردند، تنها 200% سود کرده اند.

نکته‌ی جالب این که

این افراد ادعا می‌کنند به همین مقدار سود راضی بوده اند و روششان جوری است که در شرایط بد هم چنین سودهایی می‌سازد

(و یا لااقل روششان در مورد عدم ورود به بازار درشایط بد اخطار می‌دهد.)

درصورتی که در عمل این افراد در سایر شرابط بازنده های بازی هستند و اگر گاهی هم درست رفتار می‌کنند با توجه به عدم تعداد کافی معاملات توجیه پذیر است.

4- کسب درآمد از راهی که ضربه اش را خورده اند:

در بین افراد متضرر از نوسانگیری، افرادی هم هستند که در فکر بهره‌گیری از این آب گل آلود و به قولی تبدیل به سود کردن اشتباهات خودشان هستند.

این افراد با تبلیغ فراوان و ظاهر‌سازی‌ها ادعای استاد‌فن بودن می‌کنند و بعد سرمایه قربانیانشان را برای سود مختصر خود به باد می دهند.

 یا اینکه آنها را در کلاس‌های آموزش نوسانگیری سرکیسه می‌کنند.

در بین هر دو دسته هم موجوداتی عجیب پیدا می‌شوند.

مثلا یکی که هنوز نتوانسته به اندازه‌ی کافی رشد زالووار کند و اتومبیل ارزانی دارد، یا اصلا ندارد، ادعا می‌کند با ثروتش در حال تولید ثروت است.

یا مناعت طبعش اجازه نمی‌دهد که خرید کند.

برخی از این استادان شیاد هم که مایلند سال‌ها بی دردسر به کارخودشان ادامه دهند و به اصطلاح گندش در نیاید، ادعا می‌کنند:

صرفاً آموزش می‌دهیم و سیگنال خرید و فروش نمی دهیم؛

جراحی که فقط آموزش جراحی می‌دهد
و خودش حاظر نیست جراحی کند، یا دانش‌آموزش را حین عمل یاری دهد.
او صرفا از جراحی‌های جادویی‌اش تعریف می‌کند!

البته از آنجایی که این اساتید، مدام درحال تحلیل سهم های مختلفند، و از بین آنها برخی (و در شرایطی خاص که کل بازار مثبت است، بیشتر آنها) رشد می‌کنند، موقعیت را ازدست نمی‌دهند و در این زمان‌ها، با نوعی تواضع اعلام می‌کنند:

 شرکتی  که هفته‌ی پیش بررسی کردیم عجب رشدی داشته!

کسی بود که خریده باشه !!

یکی دیگر از این  زرنگ باشی ها ، می‌گفت:

مطالب مرتبط:  تست هوش هیجانی - رایگان

فرد یا معامله‌گر خوبی می‌شود یا مدرس خوبی.

واین‌گونه خودش را از چاه نوسان‌گیری رهانیده بود و با تدریسش، دیگران را به آن هدایت می‌کرد.

5- اشتباه محاسباتی:

اشتباه محاسباتی از آنجا شروع می‌شود که فرد از ثبت باخت‌های خود با دلایلی به خیال خودش منطقی، طفره می‌رود؛

  • از روش اصلی‌ام استفاده نکرده بودم.
  • این‌بار تحت تأثیر صحبت دیگران بودم، تحلیل من چیز دیگری بود و اگر طبق آن رفتار کرده بودم، برد داشتم.
  • روشم هنوز کامل نیست، این معامله درواقع آموزشی بود و تا وقتی که به بلوغ کامل در معامله گری نرسیده‌ام نباید این شکست‌ها را واقعی بدانم.
  • روشم درست کار می‌کرد، خودم به آن پایبند نبودم و عامل شکستم ترس یا طمع کاری‌ام بود.
  • تحلیل من همزمان چهار سیگنال عالی و یک سیگنال اشتباه داده بود، بدشانسی بود که در سیگنال اشتباه سرمایه گذاری کردم. انصافاً اگر قرار است ثبت کنم آن چهارتایی که خرید نکردم هم باید ثبت شوند.
  • روش معاملاتی من متغیر است و در هر معامله از یک تکنیک استفاده می‌کنم. بنابراین آمارگیری اشتباه و صرفاً باعث تضعیف روانم است.
  • و….

این افراد استادان خود فریبی هستندو گاهی تحت تاثیر همان بحث جوگیر شدن از برد دیگران.

بنابراین بعد از ده هزار معامله، هنوز آماری از فعالیت‌های خود ندارند.

در مواردی نیز که ثبت می‌کنند،

آمارشان به علت ثبت نکردن‌ همه‌ی اشتباه‌ها و یا حتی در نظرگرفتن معاملات عالی ولی نکرده‌ی‌شان، فریبنده و چاهی بدتر از چاله خواهد بود.

6- رانت و خلاف:

در بازارهای مختلف جهان سواستفاده از موقعیت و رانت خواری، بحثی قابل کتمان نیست.

هرچند درصد و شدت آن در هر بازار و کشوری متفاوت است.

امّا قطعاً اگر فردی به این رانت دسترسی داشته باشد آنرا مخفی می‌کند و از طرفی بحث شایعه نیز اینجا مطرح می‌شود.

زمانی که فردی ادعا می‌کند به اخبار رانتی دسترسی دارد، به جای نزدیک شدن به او، درنظر بگیرید:

  • اگر دروغ بگوید، ابله و یا شیاد است.
  • اگر راست بگوید خائن و دزد اموالِ افرادی است که به رانت دسترسی ندارند.
  • اگر واقعا خائن در حق دیگران است، چرا روزی در در حق من خیانت نکند و من را دچار بحران نکند و از کجا معلوم که آن‌روز، امروز نباشد؟

3 دیدگاه دربارهٔ «نوسان‌گیری در بازارهای مالی»

  1. باران فروزنده

    از خواندن این همه مطلب متنوع به قلم یک روانشناس مغزم ترکید. واقعا دست مریزاد دارید استاد داوری .
    بسیار آموزنده بود. امید وارم منم یک روز مثل شما معلومات بالا بره .

  2. پژمان محمدی

    کاش زودتر با سایتتون آشنا شده بودم. اتومبیلم رو فروختم و پولمو دادم به استادی تا نوسانگیری کنه برام. الان پولم دوبرابر شده ولی اتومبیلم سه برابر شده. با این صحبتهای شما مطمئن شدم به زودی از پولم هم کم میشه . استادی که در بازار به این شدت صعودی فقط پول رو دوبرابر کرده یا کلاه برداره یا به زودی وارد دوران ضرر دهی میشه.

  3. سهامباز سابق

    وقتی برای اولین بار این مطالب رو خوندم، هنوز در دوران رشد بورس بود و با خودم گفتم تا وقتی اساتید بورس دارند توصیه میکنن که بخرید و بفروشید، یک روانشناس چقدرباید عقده ای باشه که بگه تحلیل تکنیکال دارای پشتوانه نیست، بگه نوسانگیری اشتباهه. ولی خیلی زود بیچاره شدم. سرمایه ام رو با توصیه همون اساتید بورسی باختم. الان که دارم کامنت میذارم بدونید که دستتون رو میبوسم برای مطالبی که نوشتین و نفرین می کنم به خودم که خوندم و درس نگرفتم. این روزا علی آقا کریمی هم در انتخابات فدراسیون رای نیاورد و من باز یاد شما افتادم و چه تلخه که اسم هردوتون محمدعلی هست و هر دو پر از حرفای حقی که کسی نمیخواد بشنوه.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا