شاید به نظر شما افسردگی چیزی باشد که نیاز به توضیح ندارد، بهخوبی آن را میشناسید و بهخوبی هم تشخیص میدهید. ولی مثل اغلب تصورات روانشناسانهی غلطِ افراد، اینگونه نیست و افسردگی هم نیاز به تشخیص فنی و تخصصی دارد.
چیزی که اغلب افراد بهعنوان افسردگی می شناسند غم های کوچک و بزرگ است، و گاهی تنها یک علامت ناکافی برای این که فرد را افسرده بدانیم. با اینوجود از دید نگاه طیفی و درجهبندی شده، این مدل غمها را میتوان در سطوح پایین تر از اختلال افسردگی بررسی کرد.
افسردگی دارای انواع مختلفی است:
افسردگی اساسی- افسردگی پایدار (افسردهخویی)- افسردگینامعین- افسردگی ناشی از مصرف مواد- افسردگی ناشی از بیماری طبی دیگر- اختلال ملال پیش از قاعدگی- البته مواردی مانند سوگ نیز در چارچوب افسردگی قابل بررسی هستند.
علائم افسردگی اساسی
Major Depressive Disorder
بر اساس ویرایش پنجم کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM5) به شرح زیر است:
الف- وجود هم زمانِ پنج مورد یا بیشتر از موارد زیر، طی دورهای دو هفتهای:
1- خلق افسرده و احتمالا تحریک پذیر
2- کاهش لذّت و علاقه در تقریبا تمامی فعالیت ها
3- کاهش یا افزایش چشمگیر وزن در حد بیش از پنج درصد در یک ماه
4- بیخوابی یا پرخوابی
5- سراسیمگی و یا کندی روانی
6- خستگی و فقدان انرژی
7- احساس بیارزشی یا گناه که بعضی وقتها حالت هزیانی هم می یابد.
8- کاهش تمرکز و توانایی تفکر
9- افکار مکرر راجع به مرگ و یا خودکشی
ب- افت عملکرد اجتماعی، شغلی یا درون خانوادگی.
ج- برای تشخیص افسردگی اساسی، علائم فوق نباید ناشی از مصرف مواد یا بر بر اثر ابتلا به یک بیماری طبی دیگر باشد.
د- توجه به سایر تشخیص های افتراقی مثلا عدم وجود سابقهی مانیک یا هایپومانیک در فرد.
تیم پژوهش در روانشناسی سایت روامو شامل یک ساختار گذرا برای مدیریت موقت پست های اعضا است.